اون مثلا روانشناسی خونده بود!
? دلش میخواست بخنده، ولی فکر می کرد جلف به نظر میرسه.
– دلش میخواست عصبانی بشه، ولی فکر می کرد از ارزشش کم میشه.
– دلش میخواست از احساسش بگه، ولی فکر می کرد باید خنثی باشه.
– دلش میخواست از خودش بگه، ولی فکر می کرد باید ناشناخته باشه.
– دلش میخواست خودش باشه، ولی فکر می کرد نباید این طور باشه.
– اون در مورد چگونگی پرشور ساختن زندگی مردم تحصیل کرده بود، ولی زندگیش شور و حالی نداشت.
اون مثلا روانشناسی خونده بود!
.
.
حمیدرضا ساسان فر
(یک یادداشت قدیمی)
2 خرداد 1395
دیدگاه خود را بنویسید