کوتاه در باب نبودن
مرگ واقعه ای محتوم در زمانی نامعین است در جهان پر از رنجی که در رخدادی جبری به آن پرتاب شده ایم. انسان در طغیان علیه این رنج مضاعف و در نبردی که به تسلیم او در برابر مرگ ختم می شود، با انتخاب شکل بودن خود، می تواند مرگ را به نبردی متفاوت فرا خواند. ما در مرگ عزیزانمان، خود را در خشمی مضاعف نسبت به رخداد مرگ در می یابیم در حالی که واقعه مرگ را در مرگ کسانی که به آنها احساس تنفر و خشم داریم، ستایش می کنیم. مردن کسانی که آنها را دوست نداریم تلقی ما را از مرگ به پدیده ای دوست داشتنی تغییر می دهد گویی ما را از شر آنها می رهاند و دنیا را به جایی بهتر برای زیستن ما می کند، در حالی که رویداد مرگ را در عزیزان خود نفرت انگیز و بی رحم تفسیر می کنیم و این هنر افراد بزرگ است که با رفتن خود، مرگ را در چنین جایگاه ذلیلانه ی قرار می دهند گویی توانسته اند، در نزاع زندگی با مرگ چون مغلوبی سرافراز صحنه نبرد را ترک کنند و رقیب فاتح را چنین شرمسار، مغلوب شکل بودن متفاوت خویش سازند.
.
(قسمتی کوتاه از یادداشت منتشر نشده من در باب #مرگ که در رخداد مرگ #هاشمی_رفسنجانی، بند کوتاهی از آن را منتشر می کنم)
حمیدرضاساسان فر
https://t.me/joinchat/AAAAADyQFUyXjjc5eed70g
دیدگاه خود را بنویسید