من رای می دهم!

روانشناس نمی تواند به جز روانشناسی بداند و مدعی شود که توانسته از مراجعینش و جامعه ای که در آن حضور دارد شناخت عمیق تری به دست بیاورد. تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی، هنر و سیاست از جمله مهم ترین دانش هایی است که هیچ روانشناس حرفه ای و موفقی نیست که خود را از آن بی نیاز بداند. از میان همکارانم بسیاری را می شناسم که به جز دغدغه های مربوط به علم روانشناسی، دغدغه های هنری، فلسفی و یا سیاسی خود را دارند و حضور آنها را با دیگران چندجانبه و جامع تر یافته ام. با این حال هر اندازه که گفتگو و تبادل نظر در مورد دغدغه های هنری و فلسفی را در میان روانشناسان رایج دیدم ولی آنها را در باب گفتگو پیرامون دغدغه های سیاسی شان محافظه کار و گاهی منفعل به نظر آورده ام. شاید این موضع محافظه کارانه نوعی از ابتلای این صنف به درد همرنگی با بیماری محافظه کاری جامعه باشد ولی حداقل من ترجیح می دهم از موضعی روشن تر مسایل سیاسی جامعه ام را بررسی و دنبال کنم. طبعا آنچه من را به نوشتن این سطور برانگیخت، نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس و خبرگان و گشایش مسیری برای گفتگو و تبادل نظر در این مورد است. البته خاطره جالبی از این صراحت سیاسی خودم دارم، زمانی که یکی از شاگردانم که قصد حضور در دوره های آموزشی من را داشت، به تصادف و از طریق یکی از صفحات اجتماعی من دریافته بود ثبت نام و پرداخت شهریه متضرر نمود! با این حال تقویت فرایند مردم سالاری را برای جامعه ایرانی بیشتر می پسندم و شرکت در انتخابات را جزیی از این فرایند می دانم.
محرز است که ما در زندگی خود بیش از آنچه در معرض انتخاب کردن باشیم در معرض انتخاب نکردن هستیم و آنچه انتخاب های ما را در معرض اضطراب و دلهره قرار می دهد این است که با انتخاب یک گزینه، گزینه های دیگر را از مجموعه شانس های خود کنار گذاشته ایم. به هر حال انتخابات پیش رو گویی در حال تبدیل شدن به بستری برای آزمون همین فرض است، پس باید آماده شد که این بار طعم واقعی انتخابات را با انتخاب نکردن چشید!
با احترام
حمیدرضا ساسان فر
@Sasanfar_ir

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.