
هنر دیدن
رواندرمانگران برای حضور در جلسه از مشاهدات خودشان هم بهره میگیرند. آنها در آموزشهای رسمی و غیررسمی خود یاد میگیرند که به طور مثال دستمال کاغذی مچالهشده در دست مراجع، کفشها و لباسهایی که او به تن کرده، یا مثلا به جای زخمها و بریدگیهای مشهود بر بدن او نگاه کنند، به آنها توجه کنند و از آنها برای تشخیص گذاری یا فهم عمیقتر از مراجع بهرهمند شوند. ولی آیا نگاه بر خطوط چروک صورت یا دستمال مچالهشده در دست، و به عبارتی همین شکل از مشاهده کفایت میکند و این تلقی از دیدن به حد کفایت نیازهای ما را در جلسهی درمان براورده میکند؟ در دورههای اموزشی خودم، متوجه تفاوت نگاه دانشجویانم با یکدیگر میشدم، بعضی از انها در جلسات چیزهایی را میدیدند که اصلا من به انها توجه نکردهبودم یا برایم مهم نبوده، و از سوی دیگر گاهی تلاش کردم که انها را متوجه نوع نگاهشان که اصلا کارامد یا مفید نبوده، کنم. حال به این فکر میکنم که این تفاوت در نوع نگاه از کجا میآید؟ آیا میتوان آن را عمق بخشید و تقویت کرد؟ در بازی شطرنج گاهی میشنوم که بازیکنی میگوید که من اصلا مات در یک حرکت را ندیدم، یا اصلا ندیدم که فلان حرکت باعث میشود که مهرهام تلف شود. چطور بعضیها بهتر میبینند و بهتر تصمیم میگیرند؟ برای من که همیشه علاقهداشتم تا از دانش دیگر رشتهها برای عمق بخشیدن به جلساتم استفاده کنم، این بار خیلی معطوف به نوع نگاه یک نقاش شدم. و با خودم اینگونه میاندیشیدم که چرا نباید از مهارت مشاهده و تحلیل یک نقاش یا تحلیلگیر آثار #نقاشی در وسعت بخشیدن به مهارتهای دیدن استفاده نکرد. به طرز حیرتانگیزی دیدن نقاشی و مطالعهی نقد و تحلیل این آثار میتواند بر توانایی مشاهدهی ما بیفزاید. اینکه چگونه بر یک تصویر ثابت، غیرسخنگو، با عناصر و الگوهایی که میتواند هر معنا یا تفسیری را ایجاد کند، نوعی از تحلیل که همگی در نتیجهی یک مشاهدهی دقیق و مناسب است، چنان مینشیند که یک روایت سرراست و کامل از آن نقاشی را به ما یاداور میشود. به همین سبب در این دورهی تربیت درمانگر حرفهای به جز اجرای درمان و مشاهدهی آن توسط دانشجویان، در بخش دوم در مورد نقاشی صحبت میکنیم و در این مورد میخوانیم.
#حمیدرضاساسان_فر ✍️
دیدگاه خود را بنویسید