
تجربیات یکی از دانشجویان از دوره تربیت درمانگر حرفه ای
چند وقته می خواستم این پیام رو اینجا بگذارم. امروز بالاخره فرصت کردم بنویسم.
کلاس تربیت درمانگر حرفه ای که من فقط یک دوره اش را شرکت کردم برای من از نظر رفتاری چند نقطه عطف داشت. قطعا که پشت این رفتارها، معنایی هم وجود داشته، اما از این لحاظ که یک نوع الگو شکنی در من ایجاد کرد، تامل برانگیز بود.
من بلافاصله پس از ثبت نام کلاس، منابع را تهیه کردم. تا فیلم های دوم و حتی سوم، سعی می کردم کتاب مربوط به فیلم و مستند را بخوانم. جدا از اطلاعاتی که برایم کاملا جدید بود، یادم افتاد که مدت زیادی هست که غیر از کتب تخصصی، کتاب دیگری نخریده ام یا اگر خریده ام، نخوانده ام. ذهنم درگیر وسواس داشتن و خواندن کتاب های تخصصی شده بود. مدتی که از کلاس گذشت، یک کتاب فروشی در یزد تخفیف خوبی گذاشت و من برخلاف این چند سال گذشته کتاب هایی با موضوعات دیگر خریدم. مثلا چند سفرنامه از منصور ضابطیان را خریدم و در حال خواندنشان هستم. هر بار که شروع به مطالعه می کنم، از میزان تجربه های نابی که از حوزه های غیرروانشناسی میتوان به دست آورد، اما در جلسه درمان استفاده کرد، متعجب می شوم.
مورد بعدی این بود که دوباره در کانال تلگرامم شروع به نوشتن کرده بودم. البته که بعد از پایان کلاس دوباره در فضای مجازی کمتر فعالیت نوشتاری انجام دادم. اما متمرکز تر نوشتن را که یکی از لذت ها و اهداف همیشگیم بوده، دنبال کردم. استفاده محدود از گوشی موبایل و فضای مجازی هم از تلنگرهای کلاس بوده و هست.
و در نهایت اینکه در فضایی انعطاف پذیر با مراجعانم در مورد قوانینی که دوست دارم در جلسات باشد، مثل تایم ثابت و نحوه پرداخت هزینه محکم تر صحبت کرد و در مورد خیلی از مراجعین به ثبات و نظم خوبی رسیدم و در مورد بعضی ها، از روی واکنش هایی که داشتند،اطلاعات جدیدی به دست آوردم. همچنین جنبه انتقال متقابل هم جالب بود. به دلیل پشت خشم یا غرور یا رضایتی که از حرف یا رفتار مراجع داشتم فکر کنم و بعضی از مرزها را بشکنم.
خواستم این تجربه و احساسات را با همراهانم در این مسیر به اشتراک بگذارم.
از استاد و همه شما ممنونم????
زهرا میرزازاده
دیدگاه خود را بنویسید