انتقال و ویژگیهای آن
هدف: نظر به اهمیت پدیده انتقال در فرایند درمان روان تحلیلی و جایگاه آن در تحول و گسترش فن روان تحلیلگری پدیده انتقال مورد بررسی قرار گرفت. این نوشتار برایند یافتهها ونظرات صاحب نظران را در این باب فراهم آورده و میکوشد ضمن تعریف انتقال و ویژگیهای آن جایگاه آن را در درمان روان تحلیلی بازگو نماید.
روش: در یک بررسی مروری با جستجو و بررسی نوشتههای در دسترس، دادهها گردآوری شدند.
نتایج: انتقال به معنای جابجایی احساسات، امیال و شیوههایی است که بیمار در گذشته و در رابطه با افراد مهم زندگی خویش تجربه کرده است. این جابجایی معمولا به سمت روان تحلیلگر، فردی که در خور این احساسات نیست ، جهت میگیرد. مادامی که بیمار نسبت به منابع اصلی واکنشهای انتقالی خویش یعنی افراد مهم در اوایل زندگی خود، پی نبرده ، این جابجایی ناهشیار است. به عبارت دیگر، بیمار، تحلیلگر را به عنوان شخص مهمی از دوران کودکی خود می بیند و تمام احساسها و واکنشهایی را که در گذشته کسب کرده است، با او تجربه میکند. بنابراین انتقال پدیدهای است که میتواند در جریان درمان به روان تحلیلگر کمک کند تا به ماهیت ناهشیار رفتار بیمار خویش پی برد، واکنشهای فردی او را در دیگر موقعیتها درک کند و با کمک به یادآوری وقایع گذشته، گذشته را احیا سازد. همچنین او می تواند با استفاده از این پدیده به برنامهریزی درمانی وپیش بینی روند بیماری دست زند. به همین منظور، آگاهی از ویژگیهای انتقال مانند عدم تناسب میزان شدت و سوگرایی پایداری یا ناپایداری و سرسختی، میتواند به روان تحلیلگر در این راه کمک نماید. انتقال میتواند در خارج از چهارچوب درمان تحلیلی و در موقعیتهای دیگر نیز رخ دهد. تمام روابط انسانی آمیختهای از واکنشهای واقعبینانه و انتقالیاند ولی واکنشهای انتقالی در موقعیت درمان تحلیلی وضوح وشدت بیشتری دارند. واکنشهای انتقالی در اصل تکرار روابط موضوعی قدیمی هستند. انتقال ممکن است هریک از ویژگیهای رابطه موضوعی از جمله احساسها، کشانندهها ،خواستهها، ترسها، خیال پردازی، افکار یا دفاعهای علیه آنها را داشته باشد. در فرایند انتقال، بیمار به جای به خاطر آوردن بازخوردها و برانگیختگیهای هیجانی اوایل زندگی خود، آنها را تکرار میکند. پدیده تکرار، انتقال گذشته فراموش شده است، تکراری که میتواند به مقاومتی علیه درمانگر و فرایند درمان تبدیل شود. بنابراین انتقال به عنوان یکی از مقاومتهای “من” میتواند ظهور کرده و خود را به شکل انتقال منفی و مثبت آشکار سازد. در این میان انتقال منفی میتواند موجب قطع درمان و انتقال مثبت موجب از دست رفتن فهم بیمار از درمان و تمرکز به تحلیلگر گردد. انتقال برای شکلگیری فرایند درمان ضروری به نظر میرسد. فرایند درمان در روان تحلیلگری به طور کلاسیک به چهار مرحله تقسیم میشود: مرحله آغاز، مرحله ظهور انتقال، مرحله فرایندکاری و مرحله انحلال انتقال. انحلال انتقال مرحله تعیین کنندهای است که در آن، بیمار و تحلیلگر راضی شدهاند که اهداف مهم تحلیل را به انجام رسانیدهاند و انتقال به خوبی فهمیده شده است. انحلال نهایی انتقال از طریق تفسیر صورت میگیرد و تفسیر نیز منجر به بینش و هشیاری میگردد. فراخوانی پدیده انتقال در جلسه درمان ناشی ازجستجو در عوامل زیربنایی ناهشیار و مربوط به گذشته سرکوب شده بیمار است. مورد دیگر ، ناشناخته ماندن شخص روان تحلیلگر برای بیمار و در نهایت خنثی بودن و خویشتنداری اوست. یکی دیگر از ابعاد مهم انتقال، یکسانی فرایند انحلال ومبنای آن با نشانه های مرضی است. به همین منظور ظهور انتقال شرط لازم برای دسترسی به مبنای روانا زردگی است. حل انتقال به بیمار کمک میکند تا تصورات را از واقعیات و گذشته را از آینده متمایز کند و ماهیت غیرواقعی تکانهها و اضطراب خویش را بشناسد و تصمیماتی صحیح و مبتنی بر واقعیت را اتخاذ کند. این روش تحلیل به بیمار کمک میکند تا به تنظیم مجدد تعادل دینامیک میان تکانهها و تعارضات دست یابد و به حل و فصل رضایت بخشی از تعارضات خویش نایل گردد. بنابراین شناخت پدیده انتقال و آشنایی با ویژگیهای آن و جایگاه آن در نظریات روان تحلیلگری بسیار ارزشمند و لازم است و در نتیجه آن میتوان به اهمیت انتقال در روانتحلیلگری پی برد.
بحث: پدیده انتقال، پدیدهای منحصر به فرد در مجموعه نظریات روان پویشی و دارای جایگاهی بسیار محوری در روند درمان تحلیلی میباشد. این تعبیر از آنجا ناشی میشود که فروید در آغاز تلاشهای درمانی خویش (۱۸۸۶) و از خلال ( وارسی زیربنای ناهشیار نشانههای مرضی) و در آخرین سالهای فعالیت علمی خویش(۱۹۳۹) از خلال( تحلیل انتقال)، به نحوه و چگونگی درمان بیماران پاسخ میداد. پدیده انتقال، یک وجه مهم در تمایز درمان تحلیلی از دیگر انواع درمانها است. به عبارت دیگر این تاثیر فرایند درمان تحلیلی و ویژگی روان تحلیلگران است که موجب پیدایش پدیده انتقال میگردد. توجه درمان تحلیلی به سمت گذشته، موجب ایجاد انتقال و مقاومت بیمار میگردد. این کارکرد دو سویه انتقال است که از یک جهت به عنوان منبعی از بزرگترین خطرات و از جهت دیگر به عنوان منبعی ارزشمند و بدون جایگزین از گذشته بیمار محسوب میشود.
این مقاله در اولین همایش روان پویشی ایران پذیرفته و ارائه شده است.
دیدگاه خود را بنویسید